بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
عده ای اعتقاد دارند که بیش از یک خدا خالق و مدبر جهانه. اما یک نکته این جا هست که گفتنش خالی از لطف نیست.
اگر دو تا خدا داشته باشیم و یکی از این دو تا ضعیف باشند که همون خدای واحد ثابت می شه. چون کسی که ضعیف باشه نمی تونه خدا باشه. ولی اگر هر دو قوی هستند چرا یکی شون دیگری رو کنار نمی زنه تا خودش به تنهایی خدای جهان باشه؟[1]
این سوال برای کسانی که معتقد به دو خدا (یا بیشتر) هستند، بی جوابه.
ضمن اینکه ما هیچ دلیلی نداریم که وجود بیش از یک خدا رو ثابت کنه.
بسم الله الرحمن الرحیم
گاهی این مساله که ممکنه تعداد خدا بیش از یکی باشه ذهن برخی ها رو مشغول می کنه.
امیر المومنین به پسرشون فرمودند: «اگر خدای یکتا شریکی داشت، حتما او هم باید افرادی رو از طرف خودش می فرستاد تا آثار فرمانروایی و سلطنت خودش رو به همگان نشون بده و خودش رو به مردم معرفی کنه» [1]
اما در طول تاریخ هر پیامبری که برای هدایت مردم از طرف خدا اومده، خدای یکتا رو تبلیغ کرده و انبیاء دیگر رو هم تائید کرده.
اینها نشون دهنده اینه که یا خدای دیگه ای وجود نداره و یا اگر (بر فرض محال) وجود داره کسی رو نفرستاده تا اون رو به مردم معرفی کنه. پس دلیلی هم نداره که ما بهش اعتقاد داشته باشیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
الف. مقدمه
آیا برای دیندارانه زندگی کردن باید یقین به وجود خدا داشته باشیم؟ آیا اگر احتمال نبودن خدا در گوشهای از ذهن ما خانه کرده باشد و تاکنون هر چه کوشیدهایم نتوانستهایم این مهمان ناخوانده را از خانه بیرون کنیم میتوانیم خط قرمزی دور دینداری بکشیم و تمامی مظاهر آن را از زندگی خود بیرون بریزیم؟ اصلاً آیا میشود همراه با تردید در وجود خدا برای آخرت کارکرد؟!
در نگاه ابتدائی پاسخ به همه این سؤالها به «توصیه بر رها کردن دینداری» میانجامد یعنی اگر تردید در وجود خدا داشتیم دلیلی برای دیندارانه زندگی کردن و برای آخرت عمل نمودن باقی نمیماند؛ اما نوشتار پیش رو اینگونه گمان نمیکند و بر دینداری و آخرتگرائی حتی بدون یقین به وجود خدا و صرفاً باوجود احتمال وجود خدا تأکید دارد.
ب. ارزش احتمال تابع ارزش نتیجه احتمال
به مثالهای ذیل توجه کنید: درصحنه اول کشاورزی را در نظر بگیرید که بذر میپاشد و تلاش مضاعف میکند به امید آنکه در فصل مناسب «برداشت محصول» نماید؛ اما بهراستی او یقین به این امر نیز دارد؟ درصحنه دوم شخصی را که در بانک سپردهگذاری میکند به امید اینکه شاید از بین صدها هزار سپردهگذار «جایزه بانکی» نصیب او شود را در ذهن خود حاضر کنید؛ حقیقتاً این انسان عاقل، چند درصد احتمال برنده شدن میدهد؟
بهسادگی پیداست که تمام افراد در مثالهای فوق و مثالهای متعدد دیگری که قابلطرح هستند و هرروزه در اطراف ما اتفاق میافتند، در یک خصوصیت مشترک هستند؛ هیچ یک از ایشان یقین به رسیدن به آرزوهای خود ندارند. آری نه کشاورز یقین به برداشت دارد زیرا ممکن است آفتها و ده ها عامل دیگر او را از آرزوی خود محروم سازند؛ نه سپردهگذار چنین یقینی دارد زیرا سهم خود را تنها یک سهم در قبال صدها هزار نفر سپردهگذار میبیند و احتمال اینکه او پیروز این میدان باشد یک احتمال در بین صدها هزار احتمال است!
اینک آیا رفتار عملی این افراد را به خاطر یقینی نبودن آرزوهایشان «غیرعاقلانه» توصیف میکنیم؟ پاسخ منفی است و قطعاً عملکرد ایشان نهتنها کاملاً عاقلانه است بلکه ضروری و لازم است زیرا ارزش یک احتمال تابع دو عامل است «میزان احتمال» و «مقدار ارزش نتیجه احتمال»؛ [1] در موارد فوق هرچند میزان احتمال اندک است اما ارزش محتمل بسیار قابلتوجه است مقصود این است که هیچیک از افراد فوق بهصورت یقینی به آرزوهای خود نمیرسند و آرزوهای ایشان «اموری احتمالی» هستند اما این امور، اموری بسیار ارزشمند هستند که عقل اجازه رها کردن آنها را نمیدهد بلکه با زبان بیزبانی از درون ایشان ندا میکند که: «اقدام به عمل بکن هرچند یقین به نتیجه نداری زیرا این نتیجه بسیار ارزشمند است و اگر از کف تو بیرون رود هیچکس را غیر از خودت نباید سرزنش نمائی!» عقل کشاورز میگوید: «برداشت محصول، آب حیات زندگی اقتصادی توست؛ به خاطر این احتمالات آن را رها نکن!» و عقل سپردهگذار میگوید: «اگر تو شانس برنده شدن داشته باشی بهسادگی سود کلانی به دست آوردهای پسازاین مقدار اندک پول بگذر و آن را به بانک بسپار.»
آری در مثالهای فوق هرچند در صد احتمال کار پایین است اما ارزش نتیجه آن (محتمل) بسیار قابلتوجه است به همین روی این کارها کاملاً عقلی و ضروری قلمداد میشوند؛ بنابراین بهصورت یک قاعده میتوان گفت: «ارزش یک احتمال هم تابع درصد احتمال و هم تابع میزان ارزشمندی خود نتیجه احتمال است» دقت کنید!
ج. احتمال وجود خدا، احتمالی بسیار ارزشمند [2]
حال به اصل بحث بازمیگردیم؛ چند در صد احتمال وجود خدا را میدهیم؟ در بدبینانهترین نگاه این احتمال 50 در صد است یعنی شخص در شک است و نسبت به وجود و عدم خدا قضاوت قطعی ندارد. آیا اگر این شخص دیندارانه زندگی کند و از محرمات دوری کرده و واجبات را بهجا آورد، کار غیرعاقلانهای کرده است؟ قطعاً جواب منفی است زیرا هرچند وجود خدا را «احتمالی» میپندارد اما نتیجهاین احتمال آنقدر ارزشمند است که عقل، او را ملزم به رعایت اصول دینداری میکند. نتیجهاین احتمال «سعادت ابدی در بهشت جاویدان» است [3] که با هیچ یک از منافع دنیوی نظیر برداشت محصول و برنده شدن در سپردهگذاری و ... قابلمقایسه نیست چراکه همه این فواید، محدود و زوالپذیرند اما بهرهمندی از حیات ابدی در بهشت نتیجهای ابدی و زوالناپذیر است بنابراین عقل او در اینجا با قاطعیت تمام حکم به «ضرورت دینداری» مینماید.
در مقالات بعدی در این خصوص بیشتر سخن خواهیم گفت.
بسم الله الرحمن الرحیم
شاید یکی از جذاب ترین تصورات این باشه که بیش از یک خدا داشته باشیم. خدای خیر و شر، خدای پدیده های مختلف مثل باد و باران و ... خلاصه اینکه چه اشکالی داره اگر بیش از یه خدا داشته باشیم که این چند تا خدا یا دشمن هم هستند یا با هم دوست باشند و همکاری کنند.
قرآن در این مورد آیه ای داره که اگر به جز «الله» خدا دیگه ای وجود داشت، آسمان و زمین به فساد کشیده می شد. [1]
در حال حاضر ما توی جهان هماهنگی و نظام واحدی رو می بینیم که نشون دهنده اینه که همه اینها از یک مبداء سرچشمه گرفته و چون با همدیگه هماهنگ هستند به بقای همدیگه کمک می کنند.
اما اگر دو یا چند اراده وجود داشت و هر کدام طبق نظر خاصی بود این هماهنگی هرگز به وجود نمی اومد و در نتیجه جهان هستی کم کم دچار فساد و نابودی می شد.
برای مثال فرض کنید جاذبه زمین رو ی خدا خلق می کرد و کره ماه و مریخ رو خدای دیگه ای. در این حال معلوم نبود جاذبه این دو با هم هماهنگ باشه و کره ماه در مدار خودش قرار بگیره.
وقتی چنین نظمی رو در بینهایت مورد کوچک و بزرگ مشاهده می کنیم به یگانگی خدا پی می بریم. [2]
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از کنجکاوی ها و یا شاید آرزوی کسانی که به خدا ایمان دارند دیدن خداست. مثلا در روز قیامت.
اما با وجود احترام به این احساسات پاک حقیقت اینه که دیدن (حداقل به این معنایی که ما الان اشیاء رو می بینیم) در مورد خدا منتفی هست.
چون اولا این دیدن شرایط فیزیکی لازم داره مثلا جسم داشتن که در مورد خدا اتفاق نمی افته.
ثانیا ما قراره دقیقا کجای خدا رو ببینیم؟ اگر قرار باشه همه خدا رو ببینیم خدا محدود می شه که چنین چیزی از ساحت خدا دوره و اگر قرار باشه جزیی از خدا رو ببینیم که خدا مرکب می شه و این هم در مورد خدا صادق نیست.
نکته مهم تر اینکه حتی تصوراتی که ما در مورد ظاهر و شکل خدا داریم هم صحیح نیست. امام صادق علیه السلام می فرمایند:« هر چه را که در مورد خدا با دقیقترین معانی تصور می کنید ساخته ذهن شماست و خدا نیست»[1]
بسم الله الرحمن الرحیم
توی قرآن کریم آیه ای وجود داره که خداشناسی و یکتا پرستی رو جزء فطریات انسان می دونه.[1]
با این حال باز هم ما می بینیم که برخی ها وجود خدا و یا یگانگی خدا رو انکار می کنند. در حالی که اگر این امر فطری بود نباید کسی اون رو انکار کنه.
مساله اینجاست که خدا در زمان تولد هر شخصی این فطرت خداشناسی رو در جان اون شخص قرار می ده. اما عواملی که توی قبول یا رد خدا موثر هستند فقط همین فطرت نیست. آداب و رسوم خرافی که شخص سال های سال با اون بزرگ می شه، تربیت غلط، غفلت و غرور و ... مخصوصا زمان وفور نعمت باعث می شه لایه ای از گرد و خاک روی این فطرت خداشناس رو بگیره.
اما این فطرت زمانی خودش رو نشون می ده که اون انسان درگیر مشکلات سختی بشه و دستش از همه اسباب ظاهری و دنیایی کوتاه بشه. اونجاست که احساس می کنه هنوز یک راه نجات دیگه هست و اون چیزی نیست جز خدا.
اینکه ما دور و بر خودمون خیلی چیزها رو می بینیم ولی خدا رو با هیچکدوم از حواس 5گانه مون حس نمی کنیم برای عده ای قابل درک نیست.
جالبه بدونیم که همین افراد یقین به وجود مسائلی دارند که با حواس 5گانه حس نمی شه. مثلا ترس و یا محبت رو انکار نمی کنند، در حالی که اینها رو با هیچکدوم از حواس 5گانه هم حس نمی کنند. یا حتی امواج رادیویی همچنین. پس باید این رو قبول کنیم که اگر چیزی حس نشد، نمی تونیم بگیم که وجود نداره.
اما نکته جالبتر اینه که ما فقط اون چیزهایی رو حس می کنیم که محدودیت داشته باشند. مثلا اشیائی که دیده میشن، محدود به یک جسم معین و مکان خاص هستند وگرنه هرگز دیده نمی شدن. شاید این عده انتظار دارند که خدا هم محدود باشه تا بتونند حسش کنند.
غافل از اینکه نه تنها خدا مثل اجسام و بقیه مخلوقات محدود نیست، بلکه شبیه هیچ چیز دیگه ای هم نیست.[1]
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام؛ امروز یه نوشتهای براتون گذاشتم که تا حدودی بهش میشه گفت شبهه اعتقادی که با این مطلب دو مسئله اثبات می شه که یکیش امامت و خلافت بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) حق اهل بیت (علیهمالسلام) بوده که این موضوع فرعی این مطلبه و موضوع اصلی رفع شبهه از این که آیا توسل درست است یا باطل و سندی در این مورد نیست.
* امیدوارم بخونید و استفاده کنید؛
توسل حضرت آدم!
هنگامی که آدم و حوا در بهشت اسکان داده شدند، خداوند به آنها اجازه داد که از تمام نعمتهای موجود در بهشت استفاده کنند و آنها را فقط از یک درخت ممنوع کرد. آنها به زندگی خویش در بهشت ادامه دادند و نزدیک درخت ممنوعه نمیشدند. شیطان که به هنگام آفرینش آدم ضربهای هولناک و سهمگین خورده و از درگاه خداوند رانده شده و مورد لعن و نفرین حضرت حق قرار گرفته، در پی فرصتی بود که از آدم انتقام بگیرد! بدین جهت شروع به وسوسهی آدم و حوا کرد تا آنها را آلوده درخت ممنوعه کند.
بسم الله الرحمن الرحیم
{و نماز را در دو طرف روز و اوایل شب بپادار، (زیرا) بدرستى که کارهاى نیکو
(همچون نماز)، بدى ها را محو مى کند، این (فرمان)، تذکّرى است براى اهل ذکر.}
حضرت على «علیه السلام» بر جمعى وارد شده و از آنها سؤال فرمودند: آیا مى دانید امیدبخش ترین آیه ى قرآن کدام است؟! هر کس به فراخور حال خویش آیه اى را عنوان کرد:
* بعضى گفتند: آیه ى «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ» «1»
یعنى خداوند جز شرک، گناهان دیگر را مى بخشد.
* بعض دیگر بر آن بودند که این آیه است؛ «وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللَّهَ یَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِیماً» «2»
یعنى هر کس خلافکار و ظالم باشد ولى استغفار کند، خداوند را بخشنده و مهربان خواهد یافت.
* عدّه اى اظهار داشتند آیه ى : «یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً» «3»
یعنى اى بندگان من که در حقّ خود اسراف کرده اید! از رحمت خدا مأیوس نشوید، زیرا او همه ى گناهان را مى بخشد.
* تعدادى هم نظر به این آیه داشتند؛ «وَ الَّذِینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ» «4»
یعنى کسانى که اگر کار زشتى انجام دادند و به خودشان ظلم کردند، یاد خداوند مى کنند و براى گناهان خویش استغفار مى نمایند، و کیست جز خداوند که گناهان را ببخشد.
بعد از اینکه حضرت نظرات آنان را شنید، فرمودند: از حبیبم رسول خدا صلى الله علیه و آله شنیدم که فرمود: امیدبخش ترین آیه در قرآن این آیه است: «أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ»
سپس پیامبر صلى الله علیه و آله ادامه دادند: یا على! سوگند به خداوندى که مرا بشیر و نذیر به سوى مردم مبعوث کرد، وقتى که انسان براى نماز وضو بگیرد، گناهانش ریخته مى شود، و زمانى که رو به قبله کند، پاک مى شود. یا على! مثال اقامه کننده ى نمازهاى روزانه، مثل کسى است که هر روز پنج مرتبه در نهر آبى که جلوى منزل اوست خود را شستشو کند. «5»
(1). نساء، 48.
(2). نساء، 110.
(3). زمر، 53.
(4). آلعمران، 134.
(5). تفاسیر مجمعالبیان و کنزالدقائق.
منبع : کتاب دقائقی با قرآن صفحه 97