توسل حضرت آدم (ع) به خمسه طیبه
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام؛ امروز یه نوشتهای براتون گذاشتم که تا حدودی بهش میشه گفت شبهه اعتقادی که با این مطلب دو مسئله اثبات می شه که یکیش امامت و خلافت بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) حق اهل بیت (علیهمالسلام) بوده که این موضوع فرعی این مطلبه و موضوع اصلی رفع شبهه از این که آیا توسل درست است یا باطل و سندی در این مورد نیست.
* امیدوارم بخونید و استفاده کنید؛
توسل حضرت آدم!
هنگامی که آدم و حوا در بهشت اسکان داده شدند، خداوند به آنها اجازه داد که از تمام نعمتهای موجود در بهشت استفاده کنند و آنها را فقط از یک درخت ممنوع کرد. آنها به زندگی خویش در بهشت ادامه دادند و نزدیک درخت ممنوعه نمیشدند. شیطان که به هنگام آفرینش آدم ضربهای هولناک و سهمگین خورده و از درگاه خداوند رانده شده و مورد لعن و نفرین حضرت حق قرار گرفته، در پی فرصتی بود که از آدم انتقام بگیرد! بدین جهت شروع به وسوسهی آدم و حوا کرد تا آنها را آلوده درخت ممنوعه کند.
میدانیم شیطان به هنگام وسوسه انسانها به آنها مستقیماً پیشنهاد گناه نمیدهد، بلکه گناه را با رنگ و لباسی دیگر و چهرهای جدید و جذاب عرضه میکند، به گونهای که گاه انسان گناه را به عنوان عبادت و انجام وظیفه شرعی انجام میدهد! همان گونه که خداوند در مورد خورشید پرستان که مشرک بودند میفرماید: «وَجَدْتُها وَ قَوْمَها یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اَللّهِ وَ زَیَّنَ لَهُمُ اَلشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ اَلسَّبِیلِ فَهُمْ لا یَهْتَدُونَ» ﴿النمل، 24﴾؛ یعنی: او (ملکه سبا) و قومش را دیدم که برای غیر خدا ـ خورشید ـ سجده میکنند و شیطان اعمالشان را در نظرشان (خوب) جلوه داده و آنها را از راه (حق) باز داشته است؛ از این رو هدایت نمیشوند.
بر این اساس، شیطان باری فریب دادن آدم به وی گفت: «هَلْ أَدُلُّکَ عَلى شَجَرَةِ اَلْخُلْدِ» ﴿طه، 120﴾ یعنی: آیا تو را راهنمایی کنم به درختی که اگر از آن استفاده کنی همواره و جاودانه در بهشت خواهی ماند؟
بشر فطرتاً خواهان جاودانگی است از فنا و نیستی هراسان است. آنها که از مرگ میترسند بدان جهت است که مرگ را فنا و نابودی میدانند، اما پیروان اسلام و مکتب اهلالبیت، که مرگ را تنها انتقال از جهانی به جهانی بزرگتر میدانند از آن هرگز نمیترسند.
به هر حال شیطان با این حیله که درخت ممنوع باعث جاودانگی در بهشت میشود، آدم را وسوسه کرد. وی از یاد و فرمان خداوند غافل شد و از آن درخت خورد! سپس فهمید که شیطان او را فریفته است. آدم از این کار به سختی نادم و پشیمان شد و قصد داشت توبه کند، ولی راه توبه و توسل را نمیدانست. خداوند متعال راه توسل را به او نشان داد، کلماتی از خداوند به او القا شد، آدم کلمات را در توسل و توبه خویش به کار برد و بدین وسیله توبهاش پذیرفته شد و جایگاه قلبیاش را در نزد خداوند منان توبه پذیر، به دست آورد. و با این توبه و بازگشت، ضربه محکم دیگری به شیطان، دشمن دیرینه انسان وارد کرد.
«کلمات» چه بوده است؟
در مورد این که منظور از کلمات، که حضرت آدم به آنها متوسل شد و به درگاه الهی توبه کرد، چه بوده است؟ نظریات مختلفی مطرح شده، که به سه نمونه از آنها اشاره میشود.
1. منظور از «کلمات» همان چیزی است که در آیهی 23 سوره مبارکه اعراف آمده است؛ خداوند در این آیه میفرماید: «رَبَّنا ظَلَمنا اَنفُسَنا وَ إن لَم تَغفِر لَنا و تَرحَمنا لَنَکونَنَّ مِنَ الخاسِرینَ»؛ یعنی: پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم، و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود.
حضرت آدم و حوّا با این کلمات به درگاه خداوند توبه کردند.
2. منظور از کلمات به اعتقاد «مجاهد» این جملات بوده است (البته من فقط فارسی این متن را مینویسم):
پروردگارا! هیچ معبودی به غیر از تو وجود ندارد، تو منزه هستی و من به حمد و ستایشت مشغولم، پروردگارا! من به خویشتن ظلم کردم؛ مرا ببخش که تو بهترین بخشایندگانی. پروردگارا! هیچ معبودی به غیر از تو نیست، تو منزّه هستی و من به حمد تو مشغولم، خدای من! من به خویشتن ظلم کردم؛ تو به من رحم کن که تو بهترین رحم کنندگانی. پروردگارا! هیچ الهی جز تو نیست، منزّه هستی و من به حمد تو مشغولم، خدای من! من به خویشتن ظلم کردم، توبهام را بپذیر که تو توبه پذیر و مهربان هستی.
3. منظور از «کلمات» حضرت محمد (صلیالله علیه و آله)، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیهالسلام)، حضرت فاطمه زهرا (سلامالله علیها)، حسن و حسین (علیهماالسلام) است؛ یعنی آدم (ع) به «خمسه طیّبه» توسل جست و آنها را شفیع درگاه خداوند قرار داد و خداوند به برکت آن بزرگواران توبهاش را پذیرفت.
* احادیث فراوانی، در منابع شیعه و اهل سنت، وجود دارد که احتمال سوم را تأیید میکند؛ هر چند جمع بین هر سه احتمال امکان پذیر است و منافاتی بین احتمالات سه گانه فوق نیست. بدین معنی که حضرت آدم به خمسه طیبه توسل جست، ولی صیغه و الفاظ توبهاش به همان شکلی که در دو احتمال دیگر آمده، بوده است.
همان گونه که گفته شد، عدهای از دانشمندان اهل سنت احتمال سوم که مورد اتفاق علماء شیعه میباشد را پذیرفتهاند و روایاتی در این زمینه نقل کردهاند که به هشت نفر از آنان اشاره میشود:
1. علامه بیهقی در کتاب «دلائل النّبوّه»
2. علامه ابن عساکر در «مسند»
3. علامه سیوطی در «تفسیر الدّرّ المنثور»
4. علامه سیوطی در «جمع الجوامع»
5. علامه کاشفی در «معارج النّبوّه»
6. علامه قندوزی در «ینابیع المودّه»
7. علامه ابن المغازلی در «مناقب»
8. علامه نطنزی در «خصایص العلویّه»
به چند نمونه از روایات مذکور توجه کنید:
الف. ابن مغازلی از ابن عباس چنین نقل میکند: (فقط معنی را مینویسم)
از پیامبر اکرم (ص) سؤال شد: که منظور از کلماتی که آدم آنها را از سوی خداوند دریافت کرد (و به آنها توسل جست و توبه کرد) چه بوده است؟
ـ حضرت رسول (ص) فرمودند: «آدم از خداوند خواست که به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین توبه او را بپذیرد و خداوند توبهاش را پذیرفت»
ب. ابن عساکر در «مسند» از خلیفه دوم چنین نقل میکند: (معنی: آدم (به هنگام توبه به در گاه پروردگار چنین) گفت: پروردگارا! تو را به حق محمد و آل محمد (صلیالله علیه و آله) میخوانم که از من در گذری ... و اگر محمد و آل محمد نبود، خداوند آدم را خلق نمیکرد.)
عمر بن خطاب هرچند این روایت را به پیامبر نسبت نداده، ولی اینگونه مطالب چیزی نیست که غیر پیامبر (صلیالله علیه و آله) یا امام معصوم (علیهالسلام) از آن مطلع باشد؛ بنابراین، حتماً آن را از پیامبر شنیده است.
ج. علامه نطنزی روایات زیر را در «خصائص العلویّه» از مجاهد نقل میکند: (معنی: کلماتی که آدم از خداوند دریافت کرد چنین بود: «پروردگارا! به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین توبهام را بپذیر، سپس خداوند توبهاش را پذیرفت.»)
در ادامه این روایت آمده است که وقتی توبه آدم پذیرفته شد، انگشتری برای خویش تهیه کرد که بر روی نگین آن نام پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) به عنوان رسولالله، و نام حضرت علی بن ابیطالب (علیهالسلام) به عنوان امیرالمؤمنین حک شده بود.
خلاصه این که، طبق روایات فراوانی که در کتابهای تشیّع و تسنّن آمده (و آن چه ذکر شد نمونهای از آن احادیث فراوان بود) منظور از «کلماتی» که حضرت آدم به آن توسل جست و در سایه توسل به آن کلمات توبهاش پذیرفته شد، «خمسه طَیِّبه» بوده است.
* آیا این مقام در عالم هستی برای هیچ کس جز اهلبیت عصمت ثابت شده است؟ [نه].
* آیا این فضیلت بزرگ دلالت نمیکند که این خاندان برترین انسانها هستند؟!
* اگر برترین هستند (که هستند) و خداوند بخواهد خلیفهای برای پیامبرش تعیین کند، آیا با وجود برترین افراد، حکمت خداوند اجازه میدهد که دیگران به عنوان خلیفه رسول خدا نصب شوند؟!
* و اگر مردم بخواهند انتخاب نمایند، آیا عقل اجازه میدهد که با وجود برترین افراد، به سراغ اشخاص دیگر رفت و آنها را انتخاب نمود؟!
*** قضاوت با شماست.
منبع: آیتالله مکارم شیرازی، آیات ولایت در قرآن، ص 244 تا 249.